شاید اگه نقاش نمیشدم میرفتم سراغ سینما. گاهی وقتها شک میکنم که کدومشون رو بیشتر دوست دارم. نمیدونم چرا یهو دلم خواست همه سکانسهای دوست داشتنیمو اینچا بذارم. سکانس هایی که هیچ وقت فراموششون نمیکنم. شاید شما هم با این سکانسها اشک ریخته باشید. تقدیم به همه عاشقان سینما
Wednesday, August 5, 2009
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
7 comments:
ملیحه جان: چقدر خوبست که هم نقاشی می کنی هم عکاسی، سینما را هم دوست داری. بعضی از عکس هایی که گذاشتی باز نمی شوند ولی از آنهایی که باز شد می شود دل باصفایت را دید. برایت آرزوی شادکامی و رشد و موفقیت می کنم.
سلام مليحه ي عزيز
دوست تازه ام.
عكس ها و نقاش هات رو ديدم و همينطور سكانس هاي مورد علاقه ات رو...
از ديدنشون واقعا لذت بردم.
برات بهترين آرزوها رو دارم.
اميدوارم باز هم در وبلاگم ببينمت.
واااااای!! چه کردی ملیحه خانم: همه خاطرات نوستالژیک ما رو زنده کردی با این تصاویر! یاد سکانس پایانی سینما پارادیزو افتادم با طنین موسیقی انیو موریکونه! مگه میشه اشک تو چشم آدم نیاد
مرسی ترنج و کوچه نادری عزیز که به من سر زدید. کاملا با شما موافقم آقای داوود این سکانس منو میکشه
با این سکانسهای زیبایی که گذاشتی چه خاطرات زیبایی که برایم زنده نشد. چقدر دلم میخواهد بعضی از آنها را دوباره ببینم. سپاس از یادآوریشان.
ایول این پست چه توپ بود!
یعنی عالی بود.
در ضمن ممنون ، لطف دارید.
مام شما رو لینک نماییدیم ، باشد تا رستگار شویم.
کم پیدایی عزیزم. زندگی بر وفقته؟
Post a Comment