Sunday, August 2, 2009

دلم این روزها خیلی تنگ است



تا وقتی که باهاش بودم نمیفهمیدم چقدر با ارزشه. با همه اون سختیها، که فقط به خاطر با اون بودن واسم پیش میومد، ولی خداییش یه چیز دیگه ای بود. گرم و مهربون، صمیمی و شیطون، خیلی باصفا بود. پیشم که بود زیاد احساس دلتنگی نمیکردم، اصلا نمیفهمیدم دلتنگی چیه, فقط بعضی وقتها واسه اینکه خودمو واسش لوس کنم ادای دلتنگی رو در می اوردم ... حالا یه مدتیه که ازش دورم اون که نذاشت یهو بره، من بی وفایی کردم. نمیدونم حواسش به این هست که این روزا خیلی دلتنگشم؟ که این روزا حسابی نگرانشم؟ آخه طفلی حالش زیاد خوب نیست کار دیگه ای از دستم بر نمیاد جز اینکه صبر کنم. اینم از سر دلتنگی کشیدم, شاید اون نقش و نگارها که بوی اون رو میده حالمو جا بیاره. خدا کنه حالش زود زود خوب بشه, خدا کنه جداییمون زیاد طول نکشه خدا کنه...
همیشه دوستت دارم ایران

4 comments:

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.
Hamed said...

خیلی ساده, صمیمی و بزرگ نوشته بودی

ملیحه ظفرنژاد said...
This comment has been removed by the author.
milad said...

in naghashito khieli dost daram